قصه پر غصه چادر مشکی
پس از ورود دانش فنی تولید چادر مشکی به ایران، چادر ایرانی وارد گود زورآزمایی با محصولات خارجی شد. تولیدکنندگان داخلی میگویند در این نبرد نابرابرتمام تلاش خود را میکنند و پارچهیشان یک سر و گردن از جنس خارجی به خصوص کرهای بهتر است. اما مردم به عنوان تماشاچیان این زورآزمایی و مصرف کنندگان چادر مشکی، از کیفیت جنس ایرانی آن طور که باید راضی نیستند؛ و وقتی که میبینند تفاوت قیمت قابل توجهی بین قیمت چادر ایرانی و کرهای نیست ترجیح میدهند تا جنس کرهای را بخرند که حرف و حدیثی هم در کیفیتش وجود ندارد.
تقصیرها به گردن کیست؟
انداختن همه تقصیرها به گردن تولیدکننده، دور از انصاف است. دربارهی کیفیت نامطلوب باید گفت میزان مصرف و سود سرشار حاصل از فروش چادر در کشور سبب شده کارگاههایی سربرآورند که چادر را بدون درنظر گرفتن هیچ استانداردی تولید و به اسم چادر ایرانی عرضه میکنند. همین کار سبب خدشه وارد شدن به جنس باکیفیت ایرانی میشود و اعتماد خریدار را از بین میبرد. چرخه توزیع و بازاریابی ضعیف هم بر بیگانگی مردم با چادر ایرانی میافزاید. البته کسانی که هنوز پارچههای تقلبی ظاهرا ایرانی به پُستشان نخورده و هربار چادر ایرانی اصل را خریدند، کیفیت آن را بهتر از پارچه کره میدانند.
نخ وارداتی، تعرفه پایین و سوداگران
اما نبود تفاوت قیمت قابل توجه، بین جنس تولید داخل و محصول وارداتی معلول چیست؟
اول آنکه چادر ایرانی، صد درصد تولید داخل نبوده و نخهای آن وارداتی است. واردات هم با دلار انجام میشود که نرخ آن هر روز در نوسان است.
از سوی دیگر تعرفه پایین واردات چادر و به تبع آن قیمت کمتر جنس خارجی نسبت به کالای ایرانی سبب میشود که تولید چادر در داخل مقرون به صرفه به نظر نرسد و قیمت نهایی چادر ایرانی با پارچه کره تقریبا برابری کند.
عامل مهم دیگری که آرامش نسبی قیمت را از بازار میگیرد، وجود سوداگران است. اگر دست آنها از چرخه تولید کوتاه شود، بین قیمت چادر ایرانی و جنس کرهای فاصله ایجاد خواهد شد که این اختلاف هم به نفع تولید کننده است و هم به سود خریدار.
اگر نخ چادر مشکی در داخل تولید شود، تعرفه واردات چادر مشکی عاقلانه تعیین گردد و دست سوداگران از چرخه تولید قطع شود رقابت بین چادر ایرانی و کرهای تازه منصفانه خواهد شد.
رابطه شکرآب صنعت و دانشگاه
اما مشکلات حوزه چادر تنها در سطح تولید کننده و مصرف کننده نیست. کمی از بالاتر که نگاه کنیم پای صنعت و دانشگاه هم به میان میآید. کدر بودن رابطه صنعت و دانشگاه، چرخ اقتصاد را کند کرده و دودش چشم مردم را کور خواهد کرد. صنعت از دانشگاه استقبال نمیکند و برای استفاده از پروژهها و اختراعات دانشگاه تمایلی نشان نمیدهد. این مشکلی است که از طرف تولید کننده و کارخانهها وجود دارد.
از طرف دیگر اعضای هیئت علمی، متخصصان و کسانی که صاحب نظر هستند تمام وقت و فکرشان صرف مقاله نویسی میشود. چون مشکلاتی که در صنعت هست قابلیت این را ندارد که مقاله بشود و ژورنال خارجی آن را بپذیرد، اساتید تمایلی به حل آن ندارند. هرچند مقاله برای بالا کشیدن شاخص علمی کشورخوب است، ولی صرف نوشتن شدن مقاله بدون کاربردی شدن، مشکل کشور در تولید چادر را حل نخواهد کرد.
قطعا بی توجهی صنعتگران به دانشگاه، واردن نشدن ارگانها در چالش تولید داخلی چادر و تمایل نداشتن اساتید حوزه نساجی به حل مشکلات صنعت، چوب لای چرخ تولید چادر مشکی ایرانی میگذارد.
قصه ما و چادر به کجا رسیده؟
اکنون ما دانش فنی تولید پارچه چادر مشکی را داریم و مواد اولیه را هم میتوانیم در ایران تولید کنیم. همه اینها اما نیاز به کار جدی و همت برای تولید دارد. به نظر میرسد برای تولید چادر مشکی در ایران بیش از هرچیزی نیاز به اتاق فکر داریم و این اتاق فکر باید افرادی باشند که علم کافی در این زمینه را دارند.
مشکلات تولید چادر مشکی ایرانی، ترکیبی از مسائل مربوط به تولید و نبود نظارت بر واردات و تولیدات بیکیفیت است. همانطور که تیرانداز تنها با یک دست نمیتواند به سمت هدف تیر پرتاب کند، درست کردن یک طرف این ماجرا هم به تنهایی نمیتواند مسئله را حل کند. به هرحال باید فکری کرد وگرنه در نهایت رقیب ما را ضربه فنی کرده و از میدان مسابقه به در خواهد کرد.
فاطمه بوجار