جامه پوش: الناز قندفروش، جوان دهههفتادی که با استفاده از طرح کاشیهای ایرانی بر روی روسری، شال و کیف چرم، توانسته است یک برند موفق در حوزه مد و لباس ایرانی را خلق کند و طی چند سال گذشته برای بیش از ۳۰ نفر اشتغال مستقیم و در ۸ شهر ایران، نمایندگی خود را راهاندازی کند.
داستان شما از کجا شروع شد؟
در سال ۹۳ و ۹۴ که مشغول تحصیل در رشته عکاسی در دانشگاه هنر بودم، با علاقهای که به طرحکاشیهای ایرانی داشتم، شروع به عکاسی از این کاشیها در کاخگلستان، مسجد نصیرالملک شیراز و یا میدان نقش جهان اصفهان کردم. در ابتدا این نقش و نگارها را روی زیورالات آوردم و وقتی متوجه شدم که این محصولات مورد علاقه دوستانم در محیط دانشگاه است و آنها خریدار آن هستند، تصمیم گرفتم که این طرحها را روی کیف چرم هم پیادهسازی کنم. بزرگترین ریسک زندگی برای جوان بیستوچند سالهای که نه سرمایه زیادی دارد و نه بعنوان یک دختر، حامی مالی خاصی دارد، این بود که همه پس اندازم را برای تولید چندین کیف چرم، با نقوش کاشی ایرانی هزینه کنم.
و در کمال ناباوری، دوستان نزدیکم و چند فروشگاه کیف معتبر در تهران، در کمتر از یک هفته همه آنها را خریدند و داستان زندگی من از اینجا شروع شد که خواب را از سر من در این سالها گرفته است…
چراغ این ایده از کجا روشن شد؟
همیشه با خودم فکر میکردم که این همه نقش و نگار ایرانی، چرا در طراحی و تولید لباس یا کیف استفاده نمیشود و این همه رنگ و طرحی که از جایجای دنیا برای دیدنشان، پای توریستها را به ایران باز میکند، چرا در زندگی روزمره ما جایی ندارد؟
وقتی دیدم برند جهانی «هرمس» در مجموعههایش، کلکسیونی به نام «فرش تبریز» دارد که مثلاً طرح گلشاهعباسی را در طراحی لباسهایش استفاده میکند، افسوس خوردم چرا خودمان بیبهرهایم و البته دستبهکار شدم برای نوآوری.
سرمایه شما برای راه اندازی چه میزان بود؟
کمتر از ۱۰ میلیون تومان برای راهاندازی این کار داشتم. وقتی بواسطه محصولاتی مانند زیورآلات ایرانی، به این نتیجه رسیدم که این طرحها خریدار دارد، به کارم ایمان پیدا کردم و با مبلغی کمتر از ۱۰ میلیون تومان که همه پساندازم بود، تعداد محدودی کیف چرم تولید کردم و این مسیر در کمتر از یک ماه به جایی رسید که اتاق خوابم به آتلیه طراحی و پذیرایی خانهمان به انبار تولیدات من تبدیل شده بود! سرمایه مورد نیاز برای رشد کسب و کارم را از سود فروش محصولات تأمین کردم و برای همین هم، دو سالی طول کشید تا ابعاد این کسب و کار به بلوغ رسید. شاید اگر شرایط مثل این روزها بود و سرمایهگذاران خطرپذیری وجود داشتند، الان خیلی جلوتر میبودیم. با افزایش تولید، اولین کارگاهی که اجاره کردم، یک اتاق ۱۴ متری بود!
چه ویژگیای در شما باعث شکلگیری و رشد این کسبوکار شده است؟
از نظر من «اشتیاق» اولین ویژگی بود که مانع از خستگی من میشد و با وجود اینکه یک دختر، محدودیتهایی را برای فعالیتهایش دارد، توانستم در برههای از زمان برخلاف رودخانه شنا کنم و بر سختیها غلبه کنم. اینکه از خانواده تا دوستان، همه نگران از دستدادن سرمایه و سرشکستگی من در ابتدای جوانی باشند هم به نوعی فشار را مضاعف میکرد، ولی میل به جریانسازی، استقلال، پویایی و نهایتاً داشتن یک کسبوکار شخصی، این جسارت را در من تقویت میکرد که روزی یک برند نامآشنا در این صنعت خواهم داشت.
امروز برند «وستای» را خیلیها میشناسند اما خب، در ابتدای راهیم و باید این برند را جهانی کنم.
برند وستای الان در کجای راه است؟
اینکه بگوییم در کجای راهیم دقیق نیست، این صنعت هر روز نوآوری میخواهد ولی امروز در فروش آنلاین بسیار موفق عمل کردهایم و در سال ۹۸ با جذب سرمایه و راهاندازی ۸ شعب اختصاصی توانستیم به ثبات برسیم. اگرچه که کرونا، ما را هم مثل بقیه از اهدافمان دور کرده است اما در همین کرونا هم ما کارگاه تولیدی و همچنین ابعاد کسبوکارمان را به لطف خدا توسعه دادیم.
دقیقاً چه لحظهای به این نتیجه رسیدید که آن چیزی که در ذهنتان بوده، اتفاق افتاده است؟
بزرگترین اتفاق وقتی بود که تصویر روسری وستای که الهام گرفته از کاشیکاریهای شیراز بود، روی سر یکی از توریستهای فرانسوی که در شهر شیراز جلوی همان کاشی عکس گرفته بود در شبکههای اجتماعی چرخید و حتی شهرت جهانی پیدا کرد. بعدها روی یک مجله معتبر خارجی هم همان عکس کار شد. بهترین و انگیزهبخشترین اتفاق همان بود.
وجه تمایز شما با رقبایتان چیست؟
خب طبیعی است که از هر محصولی که با استقبال مردم روبرو شود، تولیدات مشابهی توسط افراد دیگر صورت میگیرد. اما یقیناً ما با تنوع طراحی و کیفیت بالای تولید، همیشه تمایزمان با کپیکارها را حفظ کردهایم. اگر چه به اعتقاد من رقابتی وجود ندارد و ما اگر بتوانیم همین «اصالت، کیفیت و خلاقیت» در طراحی را، در تولید هم ادامه بدهیم، بیرقیب خواهیم بود. در این شرایط، رقبایی که با کیفیت پایین هم تولیدکننده کار مشابه ما هستند، به گسترش بازار و نشان دادن وجه تمایز ما کمک میکنند و این به نظر من خوب است. «اولین» بودن ما، در کنار حفظ کیفیت، برند متفاوتی را در ذهن مشتریان این محصولات برای وستای رقم زده است.
بیشتر بخوانید:
مشکلات شما به عنوان یک کارآفرین چیست؟
تولید در ایران همیشه استرسزاست. شب میخوابی و صبح بیدار میشوی، متوجه میشوی که با بالا رفتن دلار، هزینههای تولید رشد چندبرابری کرده است! اما به طور مشخص در صنعتی که ما هستیم، مشکل تأمین پارچه ملموسترین مشکل ما بوده و هست. وقتی نمیتوانی پارچه مورد نظر را از واردات تأمین کنی، با زحمت زیادی باید سراغ تولیدکننده داخلی بروی که بتواند به طور یکنواخت پارچهای همسطح تولیدات قبلی تولید کند و متأسفانه باید بگویم که هر بار سفارش پارچه، با نوع متفاوتی از بافت تحویل ما میشود. این موضوع اینقدر به چشم میآید که مشتری، ما را متهم به کم کردن از کیفیت کارمان میکند؟
متأسفانه باید بگویم که هر بار سفارش پارچه، با نوع متفاوتی از بافت تحویل ما میشود. این موضوع اینقدر به چشم میآید که مشتری، ما را متهم به کم کردن از کیفیت کارمان میکندمشکل دیگر، تأمین مالی است. این وامهایی که به تولیدکنندگان کوچک و متوسط تعلق میگیرد، چقدر از هزینههای تولید ما را پوشش میدهد. وضعیت هم طوری شده بود که با رشد بورس در دو سال اخیر، کسی سرمایه با سود معقول در تولید نمیگذاشت!
از ظرفیت شبکههای اجتماعی چه بهرهای میبرید؟
شاید بهتر است بگویم وستای مدیون شبکههای اجتماعی است. ما در شبکههای اجتماعی تبدیل به یک برند شدیم و گسترش کار ما بواسطه همین شبکههای اجتماعی رقم خورده است. تبلیغات در شبکههای اجتماعی ما را نجات داد و امروز همین شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام علاوه بر برندینگ و تبلیغات، یکی از پایگاههای اصلی فروش ما نیز محصوب میشود.
دغدغه و درخواست شما در این روزها چیست؟
ثبات در تولید محصولات با کیفیت، دغدغه این روزهای ماست. ولی به طور کلی اگر مجموعهای و یا فردی، پیشنهاد تأمین مالی با شرایط منطقی به ما بدهد، هم مشکلات مربوط به تولید با کیفیت را پشت سر میگذاریم و هم مسیرهای متنوعی را برای توسعه این کسب و کار برنامهریزی کردهایم که میتواند، هم برای وستای و هم صنعت مد و لباس ایرانی، اتفاق ویژه ای باشد.