جامه پوش: کلاه حصیری سخت و کلاه دربی، بند سیاه ابریشمی را که منشاء انگلیسی داشت تا حدود سال ۱۹۱۵ حفظ کردند. یک سوی این بند به روبان دور کلاه گره میخورد و طرف دیگر آن به دکمهای که روی برگردان یقه کت دوخته شده بود بسته میشد. معمولا در هر دو سوی تاج کلاههای انگلیسی، یک جفت مادگی یا سوراخ برای خنک نگاه داشتن سر وجود داشت.
در سالهای دهه نخست این دوره، مردان موی خود را صاف میآراستند، از وسط سر فرق باز میکردند و موی خود را کوتاه (تا بالای گوش) نگاه میداشتند. پلوورهای یقه اسکی، یا «ترنل نک» به رنگهای ملایم که نخستین بار در سالهای دهه ۸۰ سده پیش ظاهر گردید و در هنگام دوچرخه سواری، فوتبال، تنیس و قایق رانی پوشیده میشد تا سالهای دهه نخست سده بیستم باقی ماند. همچنین پلوورهای یقه هفت و جلو باز به رنگهای متنوع به بازار آمد، همزمان با پلوورهای یقه هفت پیراهنهای لطیف و دستمال گردنهای رنگی نیز وارد بازار شد.
استفاده از ربدشامبر، که نه تنها از ابریشم ساده، بلکه از انواع فلانل و مخمل ابریشمهای نقش دار و رنگی تولید میگردید، عمومیت یافت. برای کنار دریا پوشش از کتان به شکل ردا، در رنگهای درخشان و فلانل با طرحهای نا مشخص، راه – راه یا ساده متداول گردید. «بلیزر» کت راحت بدون آستری بود از فلانل به رنگ آبی، که نواری سفید در حاشیههایش داشت. گاهی این نوار از پارچهای راه- راه با رنگ روشن بود.
از سالهای دهه ۹۰ قرن نوزدهم تغییری اساسی در زیرپوش مردانه پدید آمد. تا پیش از آن زمان مردان در زیر لباس خود پیراهن و شلواری سر هم از پارچه کشباف کتانی یا پشمی میپوشیدند.
لیکن از آن پس، به دلیل روی آوردن مردان به ورزش و برای هماهنگ ساختن لباس زیر با لباس ورزشی، به ویژه ورزشهایی چون دو، که با شلوار کوتاه و بلوز چسبان انجام میگرفت. زیرپوش نیز دگرگون گردید و تبدیل به زیرپیراهنی نخی کشباف بدون آستین، و زیرشلواری از کتان لطیف شد.
زیر شلواری در آغاز تنها سفید بود، ولی رفته رفته طرحهای راه – راه، نفشدار و چهارخانه در رنگهای روشن گوناگون نیز به بازار آمد. با این حال زیرپوش نخی کشباف یا ابریشمی چسبان و یک سره تا سر زانو، همچنان وجود داشت و اغلب سوارکاران آن را میپوشیدند.
جوراب از ابریشم، نخ کشباف یا پشم به رنگهای متنوع تولید میشد. اغلب در کناره جورابها نقشهایی تزئینی دیده میشد. جورابهای قهوهای ساده، آبی و سیاه یا با خطوط برجسته، بیشترین طرفدار را داشتند.
لباس خواب مردانه، پیراهنی بود جلوباز که با دکمه بسته میشد یا بدون دکمه بود و از سر به تن میرفت. این پوشش تا بالای زانو بود و از پارچههای کتان و ابریشم ساده یا راه-راه دوخته میشد. روی آن کتی میپوشیدند بلند تا زیر زانو، با یقهای پهن و چند دکمه در جلو و کمربندی از جنس خودش. همراه این کت شلوار پوشیده نمیشد.
در نخستین سالهای سده بیستم، پوتین بند دار، یا دکمه دار، در پاییز و زمستان، و کفش ساده که آن نیز دارای بند یا دکمه بود، در تابستان مورد استفاده قرار میگرفت. این کفشها از چرم معمولی یا براق به رنگهای قهوهای تیره یا روشن ساخته میشد.
از سال ۱۹۳۰ پوتین از قفسه کفش مردان خوش پوش بیرون رفت و جای خود را از به نیم چکمه «بلاچر»که رویه آن بند و مادگی داشت، سپرد. این نیم چکمه منتسب به بلوخر ژنرال پروسی بود.
قطعه چرم شرابه دار که روی بند کفش اسپورت آکسفورد میافتد، در اصل برای محافظت بند کفش هنگام گذر از دشتهای اسکاتلند بود.
کفش اسپورت را از چرم سفید گوزن یا ترکیبی از سفید و سیاه، یا قهوهای (نوعی که با آن زین اسب میسازند)، میساختند. در اواخر سالهای دهه ۲۰ کفش ساخته از چرم خوک، در طرحهای گوناگون عرضه گردید؛ و به دنبال آن صندلهای ساخته شده از نوارهایی چرمی به هم بافته در رنگهای متنوع، همچنین نوعی «موکاسین» با رویهای نه چندان بلند و تخت چرمی کلفت و محکم باب روز شد. از کرپ نیز که نوعی لاستیک بود، برای ساخت تخت کفش استفاده میکردند.
کفش «آکسفورد» چون گذشته مورد استفاده قرار میگرفت. اکسفورد چرم سیاه واکس خور، با لباسهای رسمی روز و آکسفورد چرمی سیاه براق با لباسهای شب یا با کت دنبالهدار پوشیده میشد.
نوعی از کفش آکسفورد که در هنگام ورزش و پیاده روی پوشیده میشد برگهای شرابه دار از چرم روی بند و مادهگیهایش داشت که مانع کثیف شدن آنها میشد.در طول این دوران گتری از ماهوت یا کتان به رنگهای خاکستری و بژ، همراه با کفشهای رویه کوتاه و کفشهای آکسفورد به کار میرفت که نوع کتانی آن ویژه تابستان بود.
مردان با لباس غیر رسمی، دستمال کتان لطیف راه – راه یا چهارخانه به رنگهای تیره و با لباس رسمی دستمال کتان لطیفی که دور آن با ظرافت دوخته شده و بر گوشه آن امضاء یا حروف اول نام دارنده سوزن دوزی شده بود در جیب میگذارند. به دست گرفتن چوب دست، بیشتر در انگلستان و کشورهای اروپایی باب بود و در آمریکا کمر رواج داشت. چوب دستهای ساخته شده از چوب کمیاب و مرغوب با سرهای طلا و نقره اندک اندک جای خود را به عصاهایی از چوب خیزران دادند.
دستکش از چرم بزغاله با لباس رسمی و از چرم شوکا و گوزن و خوک با لباسهای غیر رسمی همراه میشد. استفاده از ساعت مچی با بند طلا، نقره یا چرم که در آغاز، خاص فرماندهان انگیسی در جنگ جهانی اول بود، پس از جنگ عمومیت یافت.
ساعت طلا یا پلاتین ظریف و نازک با زنجیر باریکی از همان جنس جایگزین ساعت جیبی سنگین متصل به زنجیر ضخیم طلا که در طول سدههای گذشته به کار میرفت، گردید. یکی دیگر از وسایل تزئینی این قرن، سنجاق کراوات طلاست، که روی کراوات یا دستمال گردن نصب میگردد، و از زیر به پیراهن وصل می شود. از سنجاق کراوات وقتی استفاده میکردند، که جلیقه نمیپوشیدند.
نصب یک شاخه گل میخک طبیعی یا مصنوعی قرمز تیره بر برگردان یقه کت ضیافت و میخک سفید بر برگردان یقه کت دنبالهدار، باب روز بود.
مردان انگلیسی، همچون گذشته بیشتر طرفدار لباسهای سفارشی بودند چرا که طرح و دوخت لباسهای آماده انگلیسی هیچگاه به خوبی طرح و دوخت خاص لباسهای آماده آمریکایی که از اواسط سالهای دهه ۱۸۹۰ در آمریکا به بازار آمد، نبود.
انگلیسیها، تنها لباسهایی چون بالاپوش، بارانی و پوشاک اسپرت را که طراحی مشخصی داشتند به صورت آماده میخریدند.
در ربع نخست سده بیستم طراحان آمریکایی لباسهای آماده علاقمند بودند که یک مد کاملا آمریکایی ارائه دهند. ولی به استثنای چند طرح معروف به طرح دانشگاهی، در این امر چندان موفق نشدند و سرانجام ناگزیر راه دنباله روی و اقتباس از طرحهای مدسازی سفارشی دوز انگلیسی را در پیش گرفتند.
شلوار پسران خردسال که در گذشته راسته و تا زیر زانو بود، در دهه نخست دهه بیستم جای خود را به شلواری پف دار تا زیر زانو داد که همراه با کت «ورفولک» میپوشیدند. ولی بالاپوش آنها به شکل بالاپوش بزرگتر بود. در سالهای دهه ۳۰ شلوار گفته شده تبدیل به شلواری بلند و گشاد همانند شلوار بزرگسالان شد. ناگفته نماند که لباسهای راحت اسپرت با شیوه زندگی پرجنب و جوش جوانان هماهنگی داشت.
در سال ۱۹۴۲، طراحان انگلیسی و آمریکایی لباسهایی از پارچههای مورد استفاد در ارتش وارد بازار کردند. این پارچهها مخلوطی از ۶۵ درصد پشم و ۳۵ درصد الیاف مصنوعی بود. آستین کت فاقد پیلی، دکمه سرآستین و مچ بود. قد کت کوتاه تر، شلوار تنگ تر و جلیقه همراه با کت چهار دکمه کنار گذارده شد. این لباس در انگلستان به «یوتیلیتی سوت» و در آمریکا به «ویکتوری سوت» معروف گردید.
لباس رسمی شب
کت دنبالهدار از پشم خام به رنگ سرمهای یا سیاه، شلوار از همان جنس با نواری که بر درز کنار آن دوخته شده و بدون برگردان دم پا جلیقه با یک ردیف دکمه از پارچه چیکه سفید قابل شست و شو پیراهن سفید با پیش سینه از پیکه یا کتان آهارزده و یقه برگشته روی پاپیون، پاپیون هماهنگ با پیش سینه، دکمه سردست مروارید، دستکش از چرم بزغاله، کفش آکسفورد یا کفش ساده، جوراب سیاه یا آبی تیره از ابریشم یا نخ حاشیه دار یا بدون حاشیه، کلاه اپرا و یا کلاه بلند ابریشمی، بالا پوش «چستر فیلد» با یک یا دو ردیف دکمه در جلو به رنگ آبی تیره یا سیاه.
لباس غیر رسمی شب
کت ضیافت از پشم خام به رنگ سرمهای یا سیاه، شلوار از همان جنس با نواری بر درز کناره آن و بدون برگردان دم پا، جلیقه از پیکه سفید قابل شستشو، یا ابریشم سیاه، با یک یا دو ردیف دکمه، شال کمر سیاه به جای جلیقه، پیراهن سفید پیش سینه پیکه آهارزده یا پیلی دار، یقه برگردان یا یقه برگشته روی پاپیون، پاپیون ابریشمی سیاه یا سرمهای دستکش سفید از چرم بزغاله، بز کوهی یا شوکا کفش ساده چرم براق، دکمه سردست از مروارید، صدف، مینا یا طلای ساده، جوراب ابریشمی سیاه یا آبی، نقش دار یا ساده بالاپوش «چستر فیلد» یا یک یا دو ردیف دکمه، کت راست یا کت ساک سیاه یا سرمهای.
لباس رسمی روز
کت از پارچه پشم خام سیاه برش جلو کت به شکل اریب. جلیقه از همان جنس یا از پارچه قابل شستشو چون کتان به رنگ روشن، با یک یا دو ردیف دکمه در جلو، شلوار از پارچه پشمی راه-راه خاکستری یا سیاه بدون برگردان دم پا، کلاه بلند ابریشمی، پیراهن کتان سفید با پیش سینه کتان یا پیکه آهار دار، ساده یا پیلی دار، یقه ایستاده یا یقه برگشته روی کراوات، کراوات «اسکات» یا دستمال گردن که شبیه کراوات گره میخورد یا «فور-این-هند» خاکستری یا رنگهای تیره راه-راه دستکش سفید یا خاکستری از چرم شوکا، بزغاله یا گوساله، سنجاق از مروارید یا سنگی گران بها بر کراوات یا دستمال گردن، کفش آکسفورد سیاه یا سربی رنگ از چرم گوساله یا شوکا، بالاپوش چستر فیلد، به رنگ آبی سرمهای یا سیاه.