جامه پوش: طبق برخی از شواهد تاریخی، وایکینگها جوامعی بودند که در سرتاسر اروپا، دارای نفوذ و قدرت بودند. بهگونهای که بسیاری از کشورها از این قبایل و جوامع ترس زیادی داشتند. امروزه هم به لطف فیلمهای مختلف، کتابها، بازیهای کامپیوتری و در کل صنعت سرگرمی، وایکینگها به شهرت جهانی دست یافتهاند.
اما کمتر کسی پیدا میشود که به خشونت و جنگاوری وایکینگها علاقه داشته باشد، این ظاهر و پوشش وایکینگهاست که مردم را جذب خود کرده است.
وایکینگها چه کسانی بودند؟
قبل از اینکه به پوشاک وایکینگها بپردازیم، بهتر است کمی با هویت و فعالیتهای آنها آشنا شویم. وایکینگها اهالی سرزمینهای اسکاندینوی، یعنی سوئد، دانمارک، فنلاند، نروژ و چندین کشور دیگر بودند که قدمتشان به چندین قرن پیش از میلاد مسیح برمیگردد.
نام “وایکینگ” (Viking) به معنای جنگجویی است که از طریق دریا حمله میکند. این نام ریشه در یکی از اصلیترین فعالیتهای وایکینگها یعنی حملات دریایی یا دزدی دریایی دارد. جنگاوری، تصرف روستاها و غارت کردن آنها، از جمله فعالیتهایی بودند که وایکینگها در آن تخصص داشتند اما این اقوام مهارت بیشتری در تجارت و صنایع دستی داشتند.
در قرن ۸ میلادی که اروپا مشغول به احیای خود پس از سقوط امپراطوری روم بود، نورسها یا همان وایکینگهای شمال اروپا زیر یک پرچم در کشور نروژ گرد هم آمدند و تصمیم به گسترش قلمرو خود گرفتند. آسیبپذیری روستاها و شهرهای اروپایی در آن زمان، فرصتی طلایی برای نورسها به شمار میرفت و آنها از این فرصت استفاده کردند.
اینجا بود که وایکینگها شهرت خود را به عنوان غارتگر و جنگجو به دست آوردند. زیرا اولین کشتی نورسی که از شمال به سواحل بریتانیا آمد، به اولین روستا یا شهر انگلیسی حمله کرد. پس از غارت اموال ساکنان، آن شهر را سوزاندند. بریتانیاییها هنگامی که این جنگجویان را برای اولین بار دیدند، تصور میکردند آنها تاجرانی هستند که از سرزمینی غریب میآیند. اما این تصور به ضرر مردم روستاها تمام شد.
پس از اینکه اخبار اعمال وایکینگها به سرتاسر بریتانیا و اروپا پخش شد، ساکنان روستاها تصمیم به مسلح کردن خود گرفتند تا از حملات نورسها و Daneها (وایکنیگهای نروژ و دانمارک) در امان باشند. اینجا بود که وایکینگها متوجه شدند که جنگ و غارت همیشه جوابگو نیست و بهتر است که از روشی کارآمدتر استفاده کنند.
نورسها در زمانی که مشغول غارت و جنگ افروزی نبودند، افرادی بودند که در کشاورزی، شکار، صنایع دستی و تجارت مهارت زیادی داشتند. هنگامی که حمله با کشتیها و غارت شهرهای تا دندان مسلح، دیگر کار عاقلانهای نبود، وایکینگها تصمیم به تجارت با این شهرها گرفتند و خدمات خود به عنوان شکارچیان، کشاورزان و صنعتکاران ماهر را در اختیار سایر اروپاییها قرار دادند.
وایکنیگها چه میپوشیدند؟
وایکینگها قومی بودند که ترجیح میدادند پوشاکی کارآمد و در عین حال زیبا داشته باشند ولی طبق شواهد تاریخی و آیتمهای بازمانده از دورههای تاریخی، کارایی پوشاک اهمیت بیشتری میان نورسها و دِینها داشت. مانند بسیاری از تمدنها، آثار به خصوصی از وایکینگها باقی نمانده و برای شناخت این قوم، باید به مجسمهها، نقاشیها و سایر صنایع دستی و هنری مراجعه کنیم.
نکته بسیار مهم درباره پوشاک وایکینگها این است که این اقوام در سرزمینهایی زندگی میکردند که به خاطر دمای بسیار پایین، از پوشش گیاهی به خصوصی برخوردار نبودند و بزرگترین منبع برای تولید پارچه، پشم و پوست گوسفند و سایر حیوانات بودند. البته با در نظر گرفتن مهارت وایکینگها در تجارت، میتوان گفت که پارچههایی مانند کتان، ابریشم و… از اماکن مختلف تهیه و یا با روشهایی مختلف در روستاها تولید میشدند.
نکتهی دیگری که وجود دارد، این است که وایکینگها به خاطر منابع محدودی که در اختیار داشتند، مجبور به استفاده از صد در صد متریالها بودند و به ندرت دیده میشد که این قوم، تکههای پارچه و دیگر مواد را دور بریزند.
پوشاک مردان وایکینگ
پوشاک آقایان در میان قوم وایکینگ تنوع چندانی ندارد و از چند آیتم خاص تشکیل شده: تونیکهای آستین بلند و دامن دار، شنل، کلاههای مختلف، کفشها و چکمههای چرمی و…
آیتمهایی که به پوشاک نورس و دِین کاراکتر میبخشند، اکسسوریهایی هستند که با نهایت ظرافت و زیبایی ساخته میشدند. حال، برای آشنایی بیشتر با پوشاک مردان وایکینگ، برخی از لباسها و دیگر آیتمها را معرفی و بررسی میکنیم.
تونیکها و پوشاک زمستانی
لباس اصلی بالاتنه برای مردان، تونیکهای آستین بلندی بودند که معمولا با پشم یا کتان تولید میشدند و کمربندهای چرمی و شنلهای بلند هم به همراه این تونیکها استفاده میشد. شنلهای بلند و پشمی در پوشاک آقایان و همچنین بانوان آیتمی رایج و ضروری برای گرم ماندن در محیط سرد شمال اروپا به شمار میرفت.
برخی از مردان وایکینگ، نوعی شیپور از جنس شاخ حیواناتی مانند گاو هم به کمرهای خود میبستند که هدف آن، خبر دادن از خطر، حمله به اماکن، اعلام حضور و درخواست کمک بود. این شیپورها اغلب منقش به طرحهای مختلف، سمبلهای اساطیری و… بودند.
به همراه تونیکها، شلوارهای کتان تنگ یا گشاد پوشیده میشد که رنگ یا طرح خاصی نداشته ولی مقاوم و کارآمد بودند. همچنین برای گرم نگه داشتن زانو و ساق پا، نورسها نوعی پارچه پشمی بلند و باریک به دور پای میپیچیدند تا از سرما در امان باشند.
همچنین برای تونیکها یا در کل پوشاک وایکینگها در سرتاسر سرزمینهای اسکاندینوی و اروپای مرکزی از یک قالب استفاده میکردند و تفاوتها، نسبت به منطقه و تنها در نوع پارچه، دوخت و رنگ بندی دیده میشد.
پوشاک وایکینگها مانند اکثر جوامع آن زمان، نسبت به ثروت افراد، با روشها یا شمایل متفاوتی تولید میشد. مثلا اگر تونیکهای مردانه بلندتر بودند، نشانه ثروت افراد بود؛ پارچه از محصولات گران بها در بین جوامع نورس و دِین به شمار میرفت و افراد ثروتمند، پارچه بیشتری در لباس خود استفاده میکردند.
جزئیاتی در شنلهای آقایان دیده میشود که یکی از آنها باز بودن یک سمت شنل است تا فرد به راحتی قادر به استفاده از شمشیر یا تبر خود باشد. چنین جزئیاتی برای قومی که به جنگاوری معروفند، پدیدهای طبیعی و رایج است.
چیزی که توینک مردانه وایکینگها را منحصر به فرد میکند، این است که این پیراهنها با روشهایی دوخته میشدند که در آن، پارچه به هیچ عنوان تکه تکه و دور ریخته نمیشد. وایکینگها تا قطعه آخر پارچه را استفاده میکردند و پیراهنهای خود را با روشی شبیه به اُریگامی تا میکرده و میدوختند. در زمستانهای سرد سرزمینهای شمال اروپا، گرم ماندن چیزی بود که از جان افراد محافظت میکرد؛ بنابراین، خیاطان نورس تمرکز و دقت زیادی را صرف طراحی و تولید لباسهای گرم و کارآمد میکردند. در لیست پوشاک زمستانی وایکینگها، دستکش و جورابهای پشمی، چکمهها و کفشهای چرمی و چندین آیتم دیگر دیده میشود.
کلاههای Hood مانند که سر و شانه را پوشش میداد هم بخشی مهم از پوشاک زمستانی بود که با پشم یا پارچهای شبیه به نَمَد تولید و گاهی اوقات با گلدوزی، اسمها یا نمادهای خاص بر روی آن دوخته میشدند. گلدوزی نمادها و سمبلهای اساطیری بر روی پوشاک از عادتهای وایکینگها بود که به آن پرداخته خواهد شد.
وایکینگها، کفاشهای ماهر
کار با چرم یکی دیگر از مهارتهای وایکینگها بود. تاریخدانان کفشها و چکمههای چرمی پیدا میکردند که با بررسیهای متعدد، به تسلط وایکینگها بر چرم و کفاشی پی میبردند. اقوام نورس برای دوختن تکههای چرم به همدیگر و تولید کفش، از سوزنهای استخوانی و فلزی، و نخهای پشمی استفاده میکردند.
روشی که این افراد استفاده میکردند، این گونه بود که چرم را دوخته و آن را پشت و رو میکردند تا جای دوخت و سوراخهای سوزن رو به داخل باشد. این کار باعث ضد آب شدن کفشها میشد که در محیط زندگی وایکینگها، بسیار کارآمد بود. یکی دیگر از این نوآوریها دوختن چرمی کلفت و ضخیم به کف کفش بود تا طول عمر آن بیشتر شود.
وایکینگها برای بستن کفشها و سفت کردن آن بر روی پا، چیزی شبیه به دکمه برای کفشها ابداع کرده بودند که قابل تنظیم بود. این نشان میدهد که این اقوام با وجود امکانات کم، از همتایان اروپایی خود بسیار جلوتر و خلاقتر بودند.
سایر پوشاک وایکینگها
وایکینگها علاوه بر تولید پوشاک روزمره، در تولید انواع زره و اکسسوریهای مربوط به جنگ، مهارت زیادی داشتند. تبحر این قوم در کار با چرم باعث میشد که زرههای محکم و مقاوم تولید شود که جان بسیاری را نجات میداد. البته وایکینگهایی هم بودند که اعتقاد داشتند برهنه جنگیدن شجاعانهتر و راحتتر است.
گفته شد که نورسها علاوه بر جنگاوری، تاجرهای ماهری هم بودند که به سرتاسر دنیا سفر میکردند تا بهترین کالاها را خرید و فروش کنند. شاهان یا رؤسای قبایل وایکینگی که به عنوان Jarl (یارل) شناخته میشدند، بهترین پارچهها را از امپراطوری بیزانس خریداری نموده و پوشاکی مانند تونیک مردانه و چکمههای چرمی را طبق استانداردهای خود طراحی و تولید میکردند.
اما یکی از خلاقانهترین ابداعات وایکینگها، پوشاک ضد آب بود که با حرارت دادن چرم با روغنهای به خصوص، چکمهها، پیراهنها و شلوارهای ضد آب تولید میکردند تا کارهایی مانند ماهیگیری در آبهای سرد و یخ زده شمال اروپا، با راحتی بیشتر انجام شود. پوشاک ضد آب به ندرت در تمدنها دیده میشود.
پوشاک زنان
پوشاک بانوان نورس هم مانند آقایان تنوع زیادی نداشت اما تمرکز، بیشتر بر کارآیی و زیبایی بود. تعداد کمی از پوشاک زنانه نورس یافت شده و این بیشتر به خاطر شباهت آنها با نمونههای مردانه پوشاک میباشد. لباس اصلی زنانه، یک Dress آستین بلند از جنس لینن بود که به همراه یک پیشبند پوشیده میشد.
چیزی که پوشاک زنان نورس را خاص میکند، استفاده آنها از سنجاق سینهها یا Brooch و جواهرات دست ساز بود. دو سنجاق سینه، لباس پیشبند مانند را نگه میداشتند و مانند قفل یا دکمه عمل میکردند. نقش زنان در جوامع وایکینگی بسیار ابتدایی بود؛ به این معنی که زنان در روستاها بیشتر مشغول کارهایی مانند نگهداری از کودکان و مواد غذایی، تولید لباس و صنایع دستی، و امور پزشکی بودند و مردان، در خارج از روستاها مشغول شکار، محافظت از روستای خود و کارهایی از این قبیل بودند.
این موضوع در لباسهای زنانه نورس به وضوح دیده میشود. زنان، وسایلی مانند قیچی، سوزن نخ، پارچههای تمیز، سنگ چاقو تیز کن، کیفهای چرمی کوچک و.. حمل میکردند تا مسئولیتهای خود را به راحتی انجام دهند. سایر پوشاک زنانه شامل شنلها و کتهای بلند پشمی میشدند که بخشی ضروری از پوشاک همه افراد بود.
جواهرات در پوشاک وایکینگها
در تاریخ، وایکینگها به عنوان قومی شناخته شدهاند که علاقه زیادی به جواهرات و تزیین پوشاک و موهایشان داشتند و میل به غارت و تصرف در وایکنیگها هم از علاقه آنها به فلزات گرانبها و غنیمت نشأت میگیرد. اشاره شد که وایکینگها صنعتکاران ماهری بوده و لباسهای کارآمدی تولید میکردند. اما این مهارت نورسها در هنرهایی مانند فلزکاری، سنگتراشی، مجسمه سازی، جواهر سازی و… است که هویت این اقوام را بسیار محبوب و ماندگار کرده.
وایکینگها همچنین اعتقاد بسیار قدرتمندی به جادو و ماورأ طبیعه داشتند و یکی از غنیترین روایات اساطیری تاریخ را طراحی کرده بودند. داستانهای اساطیری این قوم، غنی از سمبلها، شخصیتها، پدیدههای جادویی و بسیاری دیگر بود که همگی برداشتهایی خلاقانه از طرز کار دنیا و طبیعت و خلقت آن بودند.
حال، وایکینگها معتقد بودند که به یاد داشتن این داستانها و ذکر گویی خدایان نورس، آنها را از نیروهای شر، حفظ و در شرایط سخت، آنها را راهنمایی میکند. الفبای نورس، طرز کار بسیار متفاوتی با سایر الفباها دارد و گاهی میتوان شباهتهایی بین Futhark (الفبای نورس) و هیروگلیفهای مصری پیدا کرد. رونها (Runes) کلماتی هستند که به اعتقاد نورسها دارای قدرت و معانی عمیق هستند و حمل کردن آنها خواص ماورا طبیعی دارند.
جواهرات در قبایل نورس، به ثروت افراد بستگی داشت و افرادی که ثروت زیادی نداشتند، جواهراتی ساده از جنس فلزاتی مانند آهن و برنز و از سنگها و تیلههای شیشهای و کریستالی برای تزیین آن استفاده میکردند. درحالی که ثروتمندان جوهراتی ظریفتر و زیباتر از جنس فلزاتی مانند طلا و سنگهای قیمتی استفاده میکردند.
جواهراتی که راوی داستانها بودند و نیرویهای شر را دفع میکردند
جدا از رونها، لیستی بلند از سمبلها وجود دارند که هرکدام معنی و کارآیی منحصر به فردی دارند:
- چکشِ ثور (Mjolnir، میولنیر) نمادی از سلاح خدای رعد و برق، باروری و قدرت بدنی است. این چکش به نشان قدرت به صورت گردن بند، آویزهای مختلف و سگک کمربند حمل میشد.
- درخت دنیا و زندگی (Ygdrasil ایگدراسیل) درختی غول پیکر در قصههای وایکینگی است که دنیاهای مختلف را به هم وصل کرده و منشأ مرگ و زندگی است. سمبل این درخت بر روی گردنبندهای مدال مانند، به نشان ایمان به ادیان نورس حمل میشد. ایگدراسیل همچنین به عقیده نورسها ناجی بشر در آخرالزمان است.
- رونها (Runes) گفته شد که این حروف هرکدام معانی و خواص خود را داشته و نورسها برای بهره برداری از این خواص، این حروف را از چوب، استخوان و فلز میساختند و یا آن را بر روی لباس گلدوزی و یا بر روی فلزات حکاکی میکردند. معنی و قدرت برخی از این سبملها به چیزهایی مانند سلامتی، شادی، امنیت، ثروت، عشق و… اشاره میکردند.
- گِره اودین (Valknut والکنوت) سمبلِ مربوط به خدای جنگ، مرگ و دانش است که به شکل سه مثلتِ گره خورده میباشد. این سمبل بر روی زرهها، سلاحها، جواهرات و پوشاک حکاکی و چاپ میشدند و تنها جنگجویان این سمبل را حمل میکردند. در دین نورس، جنگجویانی که شجاعانه در درگیریها کشته میشدند، به بهشت وایکینگها یعنی والهالا Valhalla میرفتند و اودین، کسی است که این سربازان را به این بهشت میبرد.
این سمبل، توسط سربازان حمل میشد تا هنگام مرگ، از توجه خدای جنگ غافل نمانند. - راهنمای نورس (Vegvisir وِگویسیر) نوعی قطب نما یا راهنمای وایکینگها در دوران باستانی بود. البته وایکینگها ابزار بهتری برای پیدا کردن راه خود استفاده میکردند ولی وِگویسیر در اصل، قطب نمایی بود که به عقیده نورسها، به افراد کمک میکرد تا راه خود را در زندگی پیدا کنند. وایکینگها این سمبل را به عنوان یک گردنآویز حمل میکردند تا در شرایط سخت، به آنها آسودگی خاطر بخشیده و آنها را از خطر گمراهی حفظ کند. سبملهای حیواناتی مانند کلاغ، خرس، گرگ، اژدها و… به منظور حمل قدرتهای ماوراییِ این موجودات، توسط نورسها حمل میشدند. کلاغ در عقاید نورس، نمادی از اودین، خدای دانش و پدر کلاغها است. خرس نماد شجاعت، جنگاوری، خشونت و قدرت است. سمبل خرس میان سربازانی به نام Breseker (برِزِرکِر)ها حمل میشدند که با پوشیدن پوست خرس و سمبل این حیوان، شبیه به آن عمل میکردند.
جواهرات یا پوشاک گرگ نشان هم نمادی از استقلال، وفاداری، علاقه به خانواده، قدرت و شجاعت بود که توسط وایکینگها حمل میشد. در نهایت، سبمل اژدها، شاید بیشتر از هر موجودی در جواهرات نورس دیده میشود. در داستانهای نورس، اژدها بیشتر از هر موجودی دیده میشود و این حیوان خیالی، نمادی از هرج و مرج، نابودی و خطر بود و همچنین، اژدها نمادی از تغییر و پدید آمدن چیزهای جدید هم به شمار میرفت.
بسیاری از جنگجوهای وایکینگ، با تتو کردن چنین سمبلهایی بر بدنهای خود، معتقد بودند که قدرت این سمبلها در گوشت و استخوان آنها نفوذ کرده و تا ابد با آنها میمانند.
مهارت وایکینگها در حفظ تاریخ و روایات
وایکینگها قومی بودند که علاقه و مهارت زیادی در قصه گویی، شاعری و روایت تاریخ داشتند. یکی از عواملی که کمک زیادی به حفظ تاریخ و فرهنگ نورسها کرده، همین علایق و مهارتهای وایکینگهاست. این قوم برای حفظ قصهها و رویدادها، آنها را بر روی سنگ، فلزات، چوب و مهمتر از همه، بر روی پوشاک، زرهها، کلاه خودها و سلاحهای خود حک و چاپ میکردند.
این روایتها از داستانهای اساطیری، عادتهای روزمره در زندگی، شرح حملات به مناطق مختلف، بیوگرافی اشخاص، خاطرات و… تشکیل میشدند.
وایکینگها معتقد بودند که حمل این روایتها بر تنها و سلاحهایشان، قدرت، راهنمایی و دانش به دست میآورند و صاحب بهترین پیروزیها میشوند. شاید بزرگترین پیروزی وایکینگها، حفظ بخش بسیار بزرگی از فرهنگ، عقاید و روایات آنها باشد.
نورسها با خرید و فروش و انتقال این اشیا به مناطق مختلف، این امکان را مهیا میکردند که وجود آنها به خوبی حفظ شود. البته پوشاک این قوم به خاطر شرایط طبیعی به راحتی از بین میرفت اما تمایل آنها به فلزکاری و حکاکی بر روی سنگ، چیزی بود که تاریخ این قوم را از دست فراموشی نجات داد.
وایکینگها مردمانی بودند که در طول تاریخ از آنها به عنوان غارت گران و جنگجویان خونخوار یاد میشود. البته این ادعا تا حدودی صحیح است اما بسیاری این را نمیدانند که نورسها، قومی بسیار متفکر بودند که دیدی بسیار عمیق به دنیا، زندگی و طبیعت داشتند.
پوشاک وایکینگها هم ترکیبی خلاقانه از کارآیی و زیبایی است که اغلب در هر کدام از آیتمهای آن، روایت یا داستانی دیده میشود. امروزه، دیدگاه طبیعت گرای وایکینگها میان بسیاری از افراد در اروپا محبوب است و برخی خود را پیرو ادیان نورس میدانند. سبک پوشش این قوم هم میان هیپیها و دوستداران Boho هم محبوبیت دارد.
در دنیای مدرن، کشورهای اسکاندینوی که زمانی خانه وایکینگها بودند، اهمیت حفظ تاریخ این قوم را درک کرده و تلاشهای زیادی برای حفظ تاریخ موجود و احیای آن میکنند. امروزه در برخی از روستاهای اسکاندینوی و شمال اروپا افرادی را میبینید که شبیه به وایکینگهای قرن هشتم لباس میپوشند و در حال حفظ میراث آنها هستند.
شایان وهابزاده