پارچه هایی که از انبار کاخ گلستان به سلطنت مرمر رسیدند

در اواخر دوره قاجار، بسیاری از صنایع مرتبط با پارچه و نخ ایران که به طور سنتی و با دستگاه‌های غیر صنعتی آماده می‌شد، در حال نابودی و فراموشی مطلق بود. برخی از این هنرهای زیبای کشورمان در اثر یک اتفاق و به دستور رضاشاه شناسایی و دوباره احیاء شد. از این رو داستان آن‌ها، هم از نظر تاریخی بسیار مهم و از هم نظر روایت یک رویداد، جذاب و خواندنی است.


متن زیر بخشی از کتاب رضاشاه، خاطرات سلیمان بهبودی پیشکار پهلوی اول است. این کتاب توسط طرح نو انتشار یافته است. در این خاطره خواهیم دید که مخمل بافی و زری بافی کاشان چگونه از خطر فراموشی مطلق نجات یافت:
“یکی از روزها که سفیری برای تقدیم اعتبارنامه در کاخ گلستان شرفیاب شده بود پس از آن که سفیر مرخص شد، در داخل اتاق‌ها به گردش پرداختند. در این ضمن به مبل‌هایی برخوردند که رویه آن‌ها لازم بود عوض شود، به آقای توفیقی سرپرست عمارت، دستور تعویض فرمودند. قریب دو ماه دیگر که مجددا به کاخ گلستان تشریف بردند ملاحظه فرمودند مبل‌ها با بهترین مخمل خوشرنگ رویه شده است. سئوال فرمودند این پارچه مخمل را از کجا آوردید؟ توفیقی به عرض رسانید که این مخمل‌ها مدتی نزدیک به بیست سال در همین اتاق پرده بود، چون رنگ بعضی قسمت ها آفتاب خورده و کم رنگ شده بود، جمع آوری شد و مدتی هم در انبار مانده بود تا اینکه این مخمل که سابقا از کاشان آورده بودند برای این کار اختصاص داده شد.


این مطلب باعث تعجب و تحسین اعلیحضرت شد و چند روز بعد به بنده فرمودند: به دفتر بگویید به حاکم کاشان بنویسد که آیا در آن جا مخمل و زری هنوز می‌بافند یا متروک شده است؟ و آیا کارگر بافنده هست؟ گزارس بدهند. پس از چند روز حاکم کاشان جواب داد که فقط دو کارگر هستند که یکی مخمل و یکی زری می‌بافند ولی مدتی است بافت آنها متروک شده است.
به عرض رسید، فرمودند حیف است این هنر از بین برود. هر دو آنان را با وسایل کارشان روانه تهران نمایند و بعد هم دستور فرمودند آنها را در کاخ گلستان منزل بدهند و تمام وسایل بافت را هم برای آنها تهیه کنند و مقداری نمونه از مخمل و زری ببافند تا دستور بدهم.


امرشان به مورد اجرا درآمد و پس از مدتی که به اندازه نیم متر از هر پارچه‌ها بافتند تصادفا باز هم تشریف آوردند و پارچه هر دو نفر را ملاحظه کردند و از این که می‌شد از تلف شدن این صنعت جلوگیری کرد خوشحال شدند. فرمودند: با این دو نفر نمی‌شود کاری کرد، به وزیر صناعت بگویید در محل مدرسه کمال الملک به شکل مدرسه ایجاد کنند و عده‌ای شاگرد بگیرند و هر کدام از این دو نفر را سرپرست عده جدید بنمایند و دستگاه‌های زیادی تهیه و آماده کنند و پس از آماده کردن آنها، گزارش کنند تا خودم به بازدید بروم.
پس از مدتی عده نفرات مخملباف و زری باف افزایش یافت، به طوری که مقرر فرمودند در موقع ساختمان کاخ مرمر، کلیه پرده‌ها از زری‌هایی به رنگ‌های مختلف و مبل‌ها از مخمل‌های زردار ولی ساده تهیه شود که واقعا بسیار زیبا و کاخ با داشتن پرده زری و مبل مخمل ایران بسیار مجلل شده بود. پس از آن افراد مختلف از زری و مخمل استفاده کردند.”

به نظر می رسد تاریخ این رخداد 1308 باشد زیرا در کتاب صد سال زری بافی در ایران نوشته مژگان طریقی آمده است: ” محمد طریقی در سال 1292 شمسی در شهر کاشان در خانواده ای هنرمند چشم به جهان گشود، از همان کودکی استعداد و نبوغ خاصی در زمینه ی طراحی و نقاشی داشت و عشق به هنر زری بافی که حرفه ی اجدادی و خانوادگی اش بود او را بر آن داشت تا این هنر را به صورت جدی دنبال کند. پس از پایان تحصیلات ابتدایی در سال 1308 همراه پدرش استاد حبیب الله طریقی به تهران آمد و کوشش های هنری خود را در کارگاه زری بافی کاخ گلستان و موسسه ی قالی ایران زیر نظر پدر در سمت معاون کارگاه متمرکز ساخت. او ضمن اشتغال به کار، تحصیلات خود را در زمینه ی طراحی پارچه در هنرستان عالی هنرهای زیبا (صنایع مستظرفه) ادامه داد و موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید. امروز زری های دست بافته ی او زینت بخش موزه های داخل و خارج از کشور است. استاد محمد طریقی با به یادگار گذاشتن چنین میراث گرانبهایی، 68 سال با عشق و افتخار و ایثار در راه هنرش و تعلیم و پرورش شاگردان در قسمت های مختلف زری و مخمل بافی زیست و در سحرگاه ششم مرداد 1360 شمسی چشم از جهان فرو بست.”


نکته قابل توجه این است که این صنعت که در انبار کاخ گلستان در حال فراموشی مطلق بود، با این اقدام احیاء شده و در سال 1391 مهر اصالت یونسکو را دریافت کرد و برای همیشه ماندگار شد.
سردبیر

ممکن است شما دوست داشته باشید
پیام بگذارید