هشدار! هجوم محصولات چینی، اژدهای صادرات
جامه پوش: در بانکوک، پایتخت تایلند، فروشندگان پوشاک از رکود بیسابقهای شکایت دارند. در اندونزی، مقامات در تلاشند تا بنادر شرقی خود را تقویت کنند و در مالزی، سیاستمداران مالیاتهای جدید را که بر اقشار کمدرآمد فشار میآورد، مورد انتقاد قرار دادهاند. اما وجه مشترک تمام این تحولات، افزایش بیرویه واردات محصولات چینی است که بازارهای جنوب شرق آسیا را تحت تأثیر و صنایع داخلی این کشورها را در معرض تهدید قرار داده است.
این روند از چین آغاز شده است، جایی که رکود در بازار مسکن، کاهش تقاضای مصرفکنندگان و امتناع دولت از اجرای سیاستهای انبساطی بزرگ، موجب شده تا پکن راهکاری جایگزین برای رشد اقتصادی خود بیابد؛ توسعه صنایع تولیدی و افزایش صادرات. در نتیجه، سهم صادرات خالص در رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۲۴ به حدود یکسوم رسید که بالاترین میزان از سال ۱۹۹۷ محسوب میشود.
با این حال، این رشد صادرات در همه نقاط جهان بهصورت یکسان توزیع نشده است. کشورهای غربی با وضع تعرفهها و موانع تجاری، مانع ورود محصولات چینی شدهاند، در حالی که این کالاها بهطور گستردهای روانه بازارهای نوظهور، بهویژه کشورهای عضو آسهآن (ASEAN)، شدهاند. در سه سال گذشته، ارزش صادرات چین به آسهآن ۲۴ درصد افزایش یافته است، در حالی که میزان واردات این کشورها از چین تقریباً ثابت باقی مانده است. این روند باعث دو برابر شدن مازاد تجاری چین با آسهآن شده است.
چرا صادرات چین به بازارهای نوظهور افزایش یافته است؟
یکی از عوامل اصلی این تغییر، تنشهای تجاری بین آمریکا و چین است که موجب شده بسیاری از شرکتها تولیدات خود را به کشورهای جنوب شرق آسیا منتقل کنند. اما این تنها عامل نیست. در بسیاری از صنایع با ارزش افزوده پایین، چین بهصورت مستقیم با تولیدکنندگان داخلی این کشورها رقابت کرده و آنها را از بازار خارج میکند. برای مثال، یک شرکت اندونزیایی بزرگ که برای برندهای معروفی مانند H&M پوشاک تولید میکرد، به دلیل مازاد عرضه در چین، ورشکست شد.
این تنها یک نمونه از زنجیرهای از تحولات است که نشان میدهد چگونه رشد بیرویه صادرات چین میتواند صنایع داخلی کشورهای نوظهور را به ورطه نابودی بکشاند. طبق آمارهای اقتصادی، میانگین تولید صنعتی در پنج اقتصاد بزرگ جنوب شرق آسیا (بهجز سنگاپور) از سال ۲۰۲۲ تاکنون در همان سطح باقی مانده است. این رکود، نگرانیها را درباره روند تخریب صنعتی در این کشورها افزایش داده است.
واکنش دولتهای جنوب شرق آسیا به سیل واردات چینی
دولتهای منطقه با مشاهده این روند، اقداماتی برای محدود کردن واردات چین انجام دادهاند. از جمله وضع تعرفههای جدید بر محصولات وارداتی از چین، محدود کردن فعالیت اپلیکیشنهای تجارت الکترونیک چینی، افزایش نظارتهای گمرکی و اجرای سیاستهای ضددامپینگ.
با اینحال، حتی در کشورهایی که سختگیرانهترین محدودیتها را اعمال کردهاند، واردات از چین همچنان در حال افزایش است. طبق دادههای اخیر واردات محصولات چینی به اندونزی در ۶ ماه گذشته، ۲۵ درصد افزایش یافته است و واردات چین به تایلند نیز در همین دوره، ۲۰ درصد رشد داشته است.
آسهآن در سالهای اخیر ۱۰۴ محدودیت تجاری علیه چین وضع کرده است، اما این رقم در مقایسه با سایر کشورهای آسیا که ۶۷۰ محدودیت جدید اعمال کردهاند، ناچیز به نظر میرسد. دلیل این رویکرد محتاطانه، وابستگی شدید این کشورها به اقتصاد چین است. چین نهتنها بزرگترین شریک تجاری ۹ کشور از ۱۰ عضو آسهآن است، بلکه سومین منبع بزرگ سرمایهگذاری مستقیم خارجی در این منطقه نیز محسوب میشود.
درسهایی برای سیاستگذاران ایرانی؛ چگونه از تجربه جنوب شرق آسیا بهره ببریم؟
ایران بهعنوان یک کشور نوظهور با اقتصاد وابسته به صنایع تولیدی، در سالهای آینده ممکن است با همان چالشهایی مواجه شود که جنوب شرق آسیا اکنون در حال تجربه آن است.
از این رو، سیاستگذاران ایرانی باید برای تقویت صنایع داخلی و حفظ رقابتپذیری، اقدامات جدی اتخاذ کنند. برخی از مهمترین راهکارها عبارتند از:
- توسعه و تقویت صنایع داخلی با تأکید بر فناوری و نوآوری
- تنوعبخشی به شرکای تجاری
- بازنگری در سیاستهای تعرفهای و حمایت از تولید داخلی
- نظارت بر تجارت الکترونیک و واردات غیررسمی
- رنسانس اقتصادی یا وابستگی مزمن؟
تحولات تجارت جهانی بار دیگر نشان میدهند که رقابت در دنیای امروز نهتنها بر اساس توان تولید، بلکه بر مبنای استراتژیهای کلان، هوش اقتصادی و انعطافپذیری سیاستهای ملی رقم میخورد. افزایش موج صادرات چین و تأثیر آن بر اقتصادهای نوظهور، هشداری روشن برای ایران است؛ ما یا باید نقش یک بازیگر مستقل و مقاوم را در این بازی جهانی ایفا کنیم، یا با چشمانی بسته به بازاری مصرفی برای تولیدکنندگان خارجی تبدیل شویم.
درسهای جنوب شرق آسیا واضحاند؛ وابستگی تجاری، اگر بدون برنامهریزی و کنترل باشد، نه یک فرصت بلکه یک تهدید ساختاری است. اقتصادهایی که مسیر توسعه را بر پایه صنایع با ارزش افزوده پایین بنا کردند، امروز در برابر امواج صادراتی چین به زانو درآمدهاند. این کشورها، با وجود سرمایهگذاریهای عظیم در زیرساختهای تولیدی، اکنون در حال مشاهده تخریب تدریجی صنایع داخلی خود هستند؛ یک روند که اگر متوقف نشود، میتواند آنها را به مجموعهای از بازارهای مصرفی برای اقتصادهای پیشرو تبدیل کند.
ایران، با پتانسیل عظیم اقتصادی و موقعیت ژئوپلیتیکی بینظیر خود، اکنون در نقطهای حساس ایستاده است. ما در انتخاب بین “استقلال اقتصادی مبتنی بر نوآوری و رقابتپذیری” یا “وابستگی بلندمدت به واردات و رقابت نابرابر” قرار داریم.جهان امروز، منتظر کشورهایی که مردد بمانند، نخواهد ماند. اقتصادهای نوظهوری که امروز سیاستهای مناسبی اتخاذ نکنند، فردا در مواجهه با غولهای تولیدی همچون چین، قدرت تصمیمگیری را از دست خواهند داد.
ایران، با تاریخی پر از فرصتهای از دسترفته و ظرفیتهای دستنخورده، اکنون نیازمند یک تصمیم بزرگ است اینکه آیا میخواهیم در نقش یک بازیگر فعال و هوشمند، آینده اقتصادی خود را بسازیم؟ یا صرفاً نظارهگر باشیم و در رقابت جهانی، تنها بهعنوان یک بازار مصرفی برای دیگران ایفای نقش کنیم؟
تجارت جهانی، عرصهای برای بازیگران قدرتمند است. آینده اقتصادی ایران، نه با امید و نه با شعار، بلکه با تصمیمهای سخت، سیاستهای دقیق و اجرای راهبردهای بلندمدت رقم خواهد خورد. اکنون زمان آن رسیده است که ایران، از تجربه کشورهای دیگر درس بگیرد و مسیری را انتخاب کند که در آن، نه یک مصرفکننده وابسته، بلکه یک تولیدکننده توانمند و صادرکننده پیشرو باشد.